صدای اذان که میاد میرم یک مسجد همون سمتا که نمازم رو بخونم. هوا گرمه و دو تا پنکه رو یک خانمی به سمت 4 تایی که داریم نماز می خونیم تنظیم می کنه . بعد نماز اول ولو می شم و خرید هایی که از بازار کردم و میارم جلوم میزارم و نگاهشون می کنم . میرسم به بسته گلسرهایی که برای دخترکان گرفتم - غالبا سعی می کنم برای دختر بچه ها هدیه هایی داشته باشم که وقتی میان خونمون جایزه بدم بهشون - در همین گیر و دار چشمم می خوره به خانم مسن کنار دستم که داره من رو نگاه می کنه . خانومه به نظرم تبعه افغان میاد از این صورت های پیر و نحیف که آدم بدجور دوستشون داره . می خنده ، می خندم . بهش می گم خانوم نوه ی دختری دارید ؟ به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶...
ما را در سایت به تاریخ ۳۰ خرداد ۹۶ دنبال می کنید
برچسب : سان,آنم,آرزوست, نویسنده : yekman بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:30